دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

کشتی نوح به روایتی دیگر


کشتی نوح به روایتی دیگر

در این مقاله ,مولف به بررسی سری فیلم های ۲۰۱۲ و آخرالزمانی پرداخته است

حرکت به سوی درک آخر الزمان ، و تلاش برای رهایی از مصائب پایان دنیا ، موضوعی است که مدتها مورد توجه سینما گران غربی بوده است .

اما اینک ، زمانی خاص برای نابودی دنیا مشخص می شود ، یعنی ۲۱ دسامبر ۲۰۱۲ میلادی ، این تاریخی است که بنا به گفته محققین : زمین شاهد اتفاقات طبیعی و در پی آن اتفاقات اجتماعی – سیاسی خواهد بود .

به دنبال بیان نظریات گوناگون درباره چگونگی دگرگونی زمین ، سینما گران هم بیکار ننشسته و اقدام به ساخت فیلم های مرتبط با این جریان کرده اند .

فیلم های « ۲۰۱۲ Doomsday » ( روز قیامت ۲۰۱۲ ) ، « Nostradamus ۲۰۱۲ » ( نوستراداموس ۲۰۱۲ ) و « ۲۰۱۲ » ؛ همگی بر مبنای نظریه ی کلی نابودی زمین در سال ۲۰۱۲ می باشد ، ولی در اینکه زمین چگونه نابود می شود ، این سه فیلم علامه بر داشتن دیدگاه های مشترک دیدگاه خاص خود را هم دارد ، البته درباره اینکه در فردای بعد از نابودی چه رخ می دهد ، سه فیلم به نوعی به یک مطلب اشاره می کنند .

این سه فیلم که به نوعی مکمل یکدیگر اند ، قصد به تصویر کشیدن پایان جهان را دارند ، اما نه پایان به معنای نابودی جهان به طور کامل ، بلکه آخر الزمانی که به تصویر می کشند ، خود دریچه ای برای شروعی دوباره در زمین است ، و این نگاه با نگاه اسلامی که آخر الزمان را پایان دنیا و شروع قیامت و روز داد رسی می داند ، کاملا متفاوت است . چرا که این سه فیلم آخر الزمان سال ۲۰۱۲ را ، حادثه ای می داند که در آن زمین تصفیه می شود ، و دوباره جهانی نو زاده می شود تا انسان های نجات یافته در آن زندگی کنند .

به عقیده ی من این سه فیلم در یک سیر زنجیره ای قرار دارند و با هماهنگی کامل ساخته شده اند و به بیان دیگر یک پروژه نهایی را در نظر دارند ، چرا که با بررسی هر فیلم متوجه می شویم که هر کدام هدفی خاص را دنبال می کند ، که در نهایت هر یک ، یک تکه از پازل این پروژه را تکمیل می کنند :

فیلم نوستراداموس ۲۰۱۲ در پی آن است که با تکیه بر گفته ها و نقاشی های منتصب به نوستراداموس ، و تطبیق آن با حوادث علمی و پژوهش های زمین شناسی و سیاسی ، این فکر را در مخاطبان جاری کند که : اتفاقات کهکشانی در حال رخ دادن است و باعث گرم شدن سطح زمین ، مختل شدن سیستم های مخابراتی و برق رسانی و آب شدن یخ های قطبی می شود و در پی اینها قحطی ، هرج و مرج و سقوط حکومت ها و ... رخ می دهد . در اواخر فیلم هم با تکیه بر سنگ تراشی هایی که در کلیساهای عصر گوتیک و ... می باشد ، به این مطلب اشاره می کند که سازندگان آنها که جوامع فراماسون بودند ، با داشتن علوم مختلف فهمیده اند که جهان در روزی به پایان می رسد و باز در فردای آن مسیح می آید و جهان را اداره می کند .

اگر چه یکی دیگر از جنبه های معنایی این فیلم ، این است که می خواهد چهره ی منفور و مخدوش فراماسون ها را - که عامه مردم جهان آنها را افرادی سود جو و عاملین اصلی بسیاری از فجایع تاریخی می دانند ،_ به صورت افرادی دارای علوم خفیه بداند و آنها را حامیان مسیح نشان دهد ، اما این مطلب اینک مورد توجه ما نیست ، بلکه هدف اصلی فیلم مهم است ، که همانا ، قبولاندن مفهوم ویرانی زمین در سال ۲۰۱۲ و روی کار آمد مسیح نو - در فردای بعد از نابودی - ، با عدله های علمی و پژوهشی است !

در فیلم قیامت ۲۰۱۲ ، باز هم شاهد نابودی زمین در سال ۲۰۱۲ هستیم ، اما هدف اصلی فیلم ، چگونگی نابودی زمین نیست ، بلکه توجه فیلم به آینده زمین و بشریت است . در این فیلم شاهد هستیم که افرادی از نقاط مختلف آمریکا به نحوی متوجه می شوند که باید به معبد مایا بروند ، اما نمی دانند چرا ، و از سوی دیگر زنی باردار هم به معبد آورده می شود ، این زن که در فیلم سخنی از شوهر وی به میان نمی آید ، بر روی سکویی سنگی که بر روی دیواره های آن درباره پایان دنیا و آمدن مسیح نوشته شده است ، بچه خود را به دنیا می آورد ، لحظه ی به دنیا آمدن فرزند او ، با زمان پایان دنیا تلاقی کرده ، و جالب آنکه همه دنیا زیر و رو می شود ، الا این معبد که تعدادی افراد را از زن و مرد درون خود جا داده ! هدفی که این فیلم دنبال می کند این است : افرادی برگزیده می شوند تا نسل آینده بشر را بعد از نابودی دنیا ، ادامه دهند ؛ از سوی دیگر ، این افراد پیرامون مسیح آینده جمع شده اند . این کودک که مسیح آینده است ، از مادری زاده می شود که در فیلم شوهری برای او متصور نشده اند ! که به نوعی نماد مریم مقدس است .

و جالبتر آنکه این افراد خاص و مسیح جدیدشان به جای آنکه در کلیسا جمع شوند ، در یک معبد باستانی متعلق به مایا ها گرد آمده اند .

پس تا اینجا این دوفیلم ، دو پازل مهم را تشکیل دادند : یک فیلم از نظر علمی پایان دنیا و آمدن مسیح را اثبات می کند و دیگری فردای بعد از نابودی را به صورت شروعی نو با مسیحی نو به تصویر کشید !!

اما اینک نوبت به پازل اصلی و نهایی این پروژه می رسد و آن فیلم ۲۰۱۲ ، ساخته رونالد امریخ می باشد . این فیلم که به مراتب از نظر جلوه های ویژه و به قولی زحمات سینمایی از فیلم قیامت ۲۰۱۲ بالا تر و قوی تر است ؛ قصد دارد جهان را پیش روی تماشا گران به کلی نابود کند ! نابودی به معنای واقعی کلمه . هر آنچه از تمدن ، شهرها ، جنگل ها ، و نمادهایی که بشر به آنها دلبستگی دارد ( برج ایفل ، مجسمه مسیح ، کلیسای واتیکان و ... ) ، همگی در این فیلم به طرز حیرت آوری نابود می شود .

اما نکته مهم این است که در این فیلم ، کشتی نوح را می بینیم !

اما اینبار این کشتی ها از سوی دولت مردان کشور های قدرتمند جهان ساخته شده است و نه به وسیله ی یک پیامبر !

رونالد امریخ به زیبایی تاریخ را از نو نوشته ، اما اینک این تاریخ بازنویسی شده ، به روایتی مورد قبول غرب می باشد . در ماجرای نوح ، خداوند به او دستور داد که کشتی را بر بلندای کوهی بسازد و او اینکار را کرد ، چنانکه در این فیلم هم شاهد این هستیم که پروژه نجات بشریت که شامل کشتی های غول پیکری است ، بر روی کوه های تبت بنا شده است !

از سوی دیگر خداوند به نوح دستور داد که از هر جفت از حیوانات در کشتی سوار کن ، در این فیلم هم این موضوع به زیبایی به نمایش در آمده ؛ اما مسئله ما اینجاست که ، خداوند به نوح فرمان داد که افراد مومن را در کشتی سوار کن و حتی نوح پسر کافر خود را هم به کشتی سوار نکرد ، یعنی آینده ای که بعد از نابودی زمین برای ماجرای نوح متصور است ، آینده ای پاک می باشد و جهانی که میراث خواران آن صالحان اند ، چرا که صالحان در کشتی او سوار هستند ، اما در فیلم ۲۰۱۲ ، دو گونه از انسان ها سوار کشتی نجات می شوند ، یک دسته که افرادی انتخاب شده به شیوه های ژنتیکی هستند و عده ای دیگر ثروتمندانی هستند که این پروژه ی کشتی ها با پول آنها بنا شده است . یعنی آن ارزش والا برای سوار شدن به کشتی نجات که ایمان نام داشت ، جای خود را به ارزشی پست به نام پول داد ، و آینده ای که برای این ماجرا متصور می شود ، آینده ای سرمایه داری است ، یعنی نظم نوین جهانی ، نظمی سرمایه داری است .

اما جایگاه دین در این فیلم کجاست ؟ فیلم به وضوح این معنا را بیان می کند که آنانکه برای توبه و طلب بخشش در اماکن مذهبی گرد آمده اند ، به هیچ جا نمی رسند ، چرا که اینک علم به فریاد انسان می رسد و نه دین . این موضع در دو نمایی از فیلم به روشنی به تصویر کشیده شده است :

۱) زمانی که مسیحیان در کلیسای واتیکان جمع شده و در حال دعا هستند ، زلزله ای رخ می دهد و سقف داخلی کلیسا تَرَک می خورد ، و یک تَرَک بین نقاشی خدا و انسان ( که نشان دهند دمیده شدن روح در انسان است ) درست بین انگشت خدا و انسان به وجود می آید که به معنای فاصله افتادن بین خدا و انسان است ، که این نشان از این معنا دارد که خدا روح را در انسان دمید و او را رها کرد که خود زندگی کند و آینده خود را بسازد ! و در همین حال گنبد این کلیسا می شکند و بر روی مردمانی که در حیاط مرکزی کلیسای واتیکان جمع شده اند و در در حال دعا هستند ، می غلطد و همه را می شکد . این هم همان مطلبی است که سالیان سال اهل علم بیان کرده اند : دین نابود کننده ست .

۲) در نمایی دیگر ، زمانی که کاخ سفید در جنب و جوش اقدام برای نجات افراد است معاون رئیس جمهور درحال دیدن شبکه های تلویزیونی است اخبار وقایع سراسر دنیا را نشان می دهند ، از جمله صحنه ای از مردم را نشان می دهد که در خیابان ها راه می روند و با پلاکارد نوشته هایی مردم را به توبه فرا می خوانند تا شاید خدا رحم کند . معاون رئیس جمهور آمریکا با تمسخر می گوید : احمق هایی با تابلو های مقوایی! اما محقق سیاه پوست که در کنار اوست می گوید : آنها که اینجا نیستند .

یعنی انسان ها نمی دانند که دین به کارشان نمی آید ، بلکه علم است که نجات بخش است .

در اواخر فیلم ، پس از اینکه این افراد نجات یافته و سوار بر کشتی نجات ، از دغدغه ها و مشکلات ، جان به در برده اند ، بر روی عرشه می آیند و هوای جهان جدید را استشمام می کنند .

بله اینک جهان غرب علاوه بر اینکه قصد دارد زندگی کنونی انسان ها را تحت تسلط خود در آورد ، برای آینده بشریت هم طرح ریزی می کند و بر آن است که موعود خود را به جهانیان معرفی کند ! اگر چه عیسی مسیح منجی اصلی آخر الزمان نیست - ، بلکه او در رکاب امام زمان (عج) است ، - اما جای بسی ناراحتی دارد که مسیح معرفی شده توسط آمریکا، نه آن مسیح حقیقی ، بلکه مسیحی سرمایدار و غربی است . در یک کلمه مسیحی که در معبد به دنیا بیاید ، و کشتی نجاتش را با سرمایه انسان های پول پرست بنا کند نه با ایمان و یاری الهی ، این مسیح نتنها نجات بخش نیست ، بلکه گمراه کننده است .

سید علیرضا واعظ موسوی

کارشناس سینمای استراتژیک